مشاوره مدیریت از جمله حوزههایی است که طی سالهای اخیر در ایران رونق چشمگیری را تجربه کرده است. این رشته به شکل رسمی در دنیا بیش از یک قرن سابقه دارد و تقریباً در تمام این مدت هم در حال رشد بوده است.
اصطلاح مشاوره مدیریت مجموعهی گستردهای از فعالیتهای مرتبط با کسب و کار را پوشش میدهد. مشاوران مدیریت در زمینههای مختلف از جمله استراتژی، فروش، تحقیقات بازار، منابع انسانی، بهبود عملکرد، بازاریابی دیجیتال، مدیریت مالی، برندینگ، صادرات و واردات، ایمنی، فناوری اطلاعات و تحول دیجیتال فعالیت میکنند.
تفاوت مشاوره مدیریت و مشاوره کسب و کار
گروهی از منابع علمی و کتابها، دو اصطلاح مشاور مدیریت (Management Consultant) و مشاور کسب و کار (Business Consultant) را به شکل مترادف به کار میبرند. اما برخی منابع ترجیح میدهند معنایی متفاوت برای این دو اصطلاح در نظر بگیرند.
این کار تا حدی سلیقهای است. اما بد نیست از این تفاوت اطلاع داشته باشید و در خواندن متنها و مقالات آن را مد نظر قرار دهید.
مشاور کسب و کار به کسی گفته میشود که در مورد فرایندهای کسب و کار مشاوره میدهد. مشاوران زیر را میتوان به عنوان نمونههایی از مشاوران کسب و کار در نظر گرفت:
- مشاوره منابع انسانی
- مشاوره استراتژی
- مشاوره فروش / مشاوره بازاریابی / مشاوره مدیریت برند
- مشاوره بازاریابی / مشاوره برندینگ
- مشاوره IT و فناوری اطلاعات
- مشاوره بهبود عملکرد
- مشاوره بازاریابی دیجیتال (یا زیرمجموعههای کوچک آن مثل مشاوره طراحی سایت و سئو)
- مشاوره در امور گمرکی
اما مشاور مدیریت کسی است که به «مدیران ارشد» مشاوره میدهد و به حل مسائل آنها و دغدغههایشان کمک میکند. قاعدتاً در این سطح، مسائل عملیاتی کمتر مطرح میشوند و موضوعاتی مثل استراتژی، پیش بینی آینده صنعت و کسب و کار و ارزیابی عملکرد کلی شرکت مورد توجه قرار میگیرند. حتی بسیاری از مشاوران مدیریت، به جای مشاوره مدیریت تخصصی، عملاً به شکل غیررسمی نقش کوچ یا منتور مدیران را هم برعهده میگیرند
تاریخچه مشاوره مدیریت
اگر مشاوره به معنای عام آن یعنی مشورت دادن (و نه مشاوره مدیریت) را مد نظر قرار دهیم، میتوان گفت قدمت مشاوره به هزاران سال قبل بازمیگردد. احتمالاً میتوانیم فعالیتهای سیاسی و نظامی از جمله نخستین فعالیتهایی بدانیم که مشاوره به شکل رسمی در آن معنا پیدا کرده است.
اما در زمینهٔ مدیریت و کسب و کار، مشاوره نسبتاً جدید و جوان محسوب میشود. میدانیم که دانش مدیریت به شکل امروزی آن پس از انقلاب صنعتی شکل گرفته است و طبیعتاً مشاوره مدیریت هم پیش از آن چندان معنا نداشته است.
فردریک تیلور (Fredrick Taylor)، آرتور د لیتل (Arthur D. Little)، چارلز بدو (Charles Bedaux) و هرینگتون امرسون (Harrington Emerson) را جزو نخستین کسانی میدانند که اهمیت مشاوره مدیریت را درک کرده و کار مشاوره مدیریت را به شکل جدی و رسمی آغاز کردهاند . منظور از «مشاوره» در اینجا همان چیزی است که در تعریف مشاوره مدیریت گفتیم. یعنی: «پول گرفتند و مشورت دادند، اما در نهایت اجرا و مسئولیت آن بر عهدهی کارفرما بود.»
بنابراین میتوان گفت این نوع فعالیتها و به طور کلی شکلگیری فرایند مشاوره مدیریت در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم آغاز شدهاند.
خود تیلور هم رسماً عنوان مهندس مشاور یا Consulting Engineer را برای خود انتخاب کرده بود و این کلمه را روی کارت ویزیتش مینوشت. او میکوشید همان اصولی را که در کارسنجی و زمان سنجی مطرح کرده بود، در کارخانجات پیاده کند. مثلاً اینکه محل قرار گرفتن دستگاهها یا محل ایستادن کارگرها یا حرکات آنها چگونه باشد که خروجی کارخانه افزایش پیدا کند. بنابراین میتوان گفت فعالیتهای مشاوره مدیریت او در راستای افزایش بهره وری بود.
آرتور د لیتل شیمیدان بود و اولین کارهای تجاری خود را در همین حوزه انجام داد و سپس به تدریج به سمت مشاوره مدیریت آمد. راهاندازی مرکز تحقیق و توسعه شرکت جنرال موتورز و همینطور طراحی سیستم NASDAQ از جمله کارهایی است که شرکت آرتور د لیتل انجام داده است.
چارلز بدو و هرینگتون امرسون هم در زمینهی طراحی سیستمهای پرداخت فعالیت کردند. امروز حرفهای آنها بدیهی به نظر میرسد و ممکن است از خودتان بپرسید چه کسی برای این کارها پول میدهد. اما آن زمان ایدهی آنها شگفتانگیز بود: «به جای پرداخت حقوق ثابت به کارگران و کارمندان، بخشی از پرداختی آنها تابع دستاوردشان باشد.» میتوانیم بگوییم این کارها اولین نمونههای مشاوره در حوزه مدیریت منابع انسانی بودهاند.
از این فعالیتهای پراکنده که بگذریم، دومین موج جدی مشاوره مدیریت تقریباً در میانههای قرن بیستم و در زمینهی ساختار سازمانی و استراتژی شکل گرفت. به تدریج شرکتها قلمرو فعالیتهای خود را گسترش داده بودند و تنوع محصولاتشان افزایش یافته بود و میخواستند آنها را در قالب واحد کسب و کار استراتژیک (SBU) اداره کنند. مشاوران مدیریت نقش مهمی در توسعهی این الگوی مدیریتی ایفا کردند. طبیعتاً شدیدتر شدن رقابت هم باعث شده بود که فروش به یک چالش تبدیل شود و مشاوران مدیریت فرصت خوبی داشتند تا در این زمینه هم خدمات مشاوره خود را عرضه کنند.
البته بسیاری از شرکتهایی که به سراغ مشاوره در زمینهی ساختار سازمانی و استراتژی رفتند، همانهایی بودند که در دهههای قبل در زمینهی حسابداری و حسابرسی به کسب و کارها کمک میکردند. به همین علت در میان شرکتهای بزرگ چندمنظورهی مشاورهی مدیریت، نمونههای متعددی را میتوانید بیابید که ریشهی آنها در حوزهی مالی، حسابداری و حسابرسی شکل گرفته است.
در مجموع، با توجه به افزایش تقاضا برای خدمات مشاوره مدیریت در آن بازهی زمانی، صنعت مشاوره مدیریت، رشد شگفتانگیز خود را در نیمهی دوم قرن بیستم تجربه کرد.
مشاوره مدیریت از جمله حوزههایی است که طی سالهای اخیر در ایران رونق چشمگیری را تجربه کرده است. این رشته به شکل رسمی در دنیا بیش از یک قرن سابقه دارد و تقریباً در تمام این مدت هم در حال رشد بوده است.
اصطلاح مشاوره مدیریت مجموعهی گستردهای از فعالیتهای مرتبط با کسب و کار را پوشش میدهد. مشاوران مدیریت در زمینههای مختلف از جمله استراتژی، فروش، تحقیقات بازار، منابع انسانی، بهبود عملکرد، بازاریابی دیجیتال، مدیریت مالی، برندینگ، صادرات و واردات، ایمنی، فناوری اطلاعات و تحول دیجیتال فعالیت میکنند.
تفاوت مشاوره مدیریت و مشاوره کسب و کار
گروهی از منابع علمی و کتابها، دو اصطلاح مشاور مدیریت (Management Consultant) و مشاور کسب و کار (Business Consultant) را به شکل مترادف به کار میبرند. اما برخی منابع ترجیح میدهند معنایی متفاوت برای این دو اصطلاح در نظر بگیرند.
این کار تا حدی سلیقهای است. اما بد نیست از این تفاوت اطلاع داشته باشید و در خواندن متنها و مقالات آن را مد نظر قرار دهید.
مشاور کسب و کار به کسی گفته میشود که در مورد فرایندهای کسب و کار مشاوره میدهد. مشاوران زیر را میتوان به عنوان نمونههایی از مشاوران کسب و کار در نظر گرفت:
- مشاوره منابع انسانی
- مشاوره استراتژی
- مشاوره فروش / مشاوره بازاریابی / مشاوره مدیریت برند
- مشاوره بازاریابی / مشاوره برندینگ
- مشاوره IT و فناوری اطلاعات
- مشاوره بهبود عملکرد
- مشاوره بازاریابی دیجیتال (یا زیرمجموعههای کوچک آن مثل مشاوره طراحی سایت و سئو)
- مشاوره در امور گمرکی
اما مشاور مدیریت کسی است که به «مدیران ارشد» مشاوره میدهد و به حل مسائل آنها و دغدغههایشان کمک میکند. قاعدتاً در این سطح، مسائل عملیاتی کمتر مطرح میشوند و موضوعاتی مثل استراتژی، پیش بینی آینده صنعت و کسب و کار و ارزیابی عملکرد کلی شرکت مورد توجه قرار میگیرند. حتی بسیاری از مشاوران مدیریت، به جای مشاوره مدیریت تخصصی، عملاً به شکل غیررسمی نقش کوچ یا منتور مدیران را هم برعهده میگیرند
تاریخچه مشاوره مدیریت
اگر مشاوره به معنای عام آن یعنی مشورت دادن (و نه مشاوره مدیریت) را مد نظر قرار دهیم، میتوان گفت قدمت مشاوره به هزاران سال قبل بازمیگردد. احتمالاً میتوانیم فعالیتهای سیاسی و نظامی از جمله نخستین فعالیتهایی بدانیم که مشاوره به شکل رسمی در آن معنا پیدا کرده است.
اما در زمینهٔ مدیریت و کسب و کار، مشاوره نسبتاً جدید و جوان محسوب میشود. میدانیم که دانش مدیریت به شکل امروزی آن پس از انقلاب صنعتی شکل گرفته است و طبیعتاً مشاوره مدیریت هم پیش از آن چندان معنا نداشته است.
فردریک تیلور (Fredrick Taylor)، آرتور د لیتل (Arthur D. Little)، چارلز بدو (Charles Bedaux) و هرینگتون امرسون (Harrington Emerson) را جزو نخستین کسانی میدانند که اهمیت مشاوره مدیریت را درک کرده و کار مشاوره مدیریت را به شکل جدی و رسمی آغاز کردهاند . منظور از «مشاوره» در اینجا همان چیزی است که در تعریف مشاوره مدیریت گفتیم. یعنی: «پول گرفتند و مشورت دادند، اما در نهایت اجرا و مسئولیت آن بر عهدهی کارفرما بود.»
بنابراین میتوان گفت این نوع فعالیتها و به طور کلی شکلگیری فرایند مشاوره مدیریت در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم آغاز شدهاند.
خود تیلور هم رسماً عنوان مهندس مشاور یا Consulting Engineer را برای خود انتخاب کرده بود و این کلمه را روی کارت ویزیتش مینوشت. او میکوشید همان اصولی را که در کارسنجی و زمان سنجی مطرح کرده بود، در کارخانجات پیاده کند. مثلاً اینکه محل قرار گرفتن دستگاهها یا محل ایستادن کارگرها یا حرکات آنها چگونه باشد که خروجی کارخانه افزایش پیدا کند. بنابراین میتوان گفت فعالیتهای مشاوره مدیریت او در راستای افزایش بهره وری بود.
آرتور د لیتل شیمیدان بود و اولین کارهای تجاری خود را در همین حوزه انجام داد و سپس به تدریج به سمت مشاوره مدیریت آمد. راهاندازی مرکز تحقیق و توسعه شرکت جنرال موتورز و همینطور طراحی سیستم NASDAQ از جمله کارهایی است که شرکت آرتور د لیتل انجام داده است.
چارلز بدو و هرینگتون امرسون هم در زمینهی طراحی سیستمهای پرداخت فعالیت کردند. امروز حرفهای آنها بدیهی به نظر میرسد و ممکن است از خودتان بپرسید چه کسی برای این کارها پول میدهد. اما آن زمان ایدهی آنها شگفتانگیز بود: «به جای پرداخت حقوق ثابت به کارگران و کارمندان، بخشی از پرداختی آنها تابع دستاوردشان باشد.» میتوانیم بگوییم این کارها اولین نمونههای مشاوره در حوزه مدیریت منابع انسانی بودهاند.
از این فعالیتهای پراکنده که بگذریم، دومین موج جدی مشاوره مدیریت تقریباً در میانههای قرن بیستم و در زمینهی ساختار سازمانی و استراتژی شکل گرفت. به تدریج شرکتها قلمرو فعالیتهای خود را گسترش داده بودند و تنوع محصولاتشان افزایش یافته بود و میخواستند آنها را در قالب واحد کسب و کار استراتژیک (SBU) اداره کنند. مشاوران مدیریت نقش مهمی در توسعهی این الگوی مدیریتی ایفا کردند. طبیعتاً شدیدتر شدن رقابت هم باعث شده بود که فروش به یک چالش تبدیل شود و مشاوران مدیریت فرصت خوبی داشتند تا در این زمینه هم خدمات مشاوره خود را عرضه کنند.
البته بسیاری از شرکتهایی که به سراغ مشاوره در زمینهی ساختار سازمانی و استراتژی رفتند، همانهایی بودند که در دهههای قبل در زمینهی حسابداری و حسابرسی به کسب و کارها کمک میکردند. به همین علت در میان شرکتهای بزرگ چندمنظورهی مشاورهی مدیریت، نمونههای متعددی را میتوانید بیابید که ریشهی آنها در حوزهی مالی، حسابداری و حسابرسی شکل گرفته است.
در مجموع، با توجه به افزایش تقاضا برای خدمات مشاوره مدیریت در آن بازهی زمانی، صنعت مشاوره مدیریت، رشد شگفتانگیز خود را در نیمهی دوم قرن بیستم تجربه کرد.